من تنهای تنهایم خوشا تنهایی که بی وفا نیست و همیشه منتظر ما هست
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم
و من چون شمع میسوزم و دیگر هیچ از من نمی ماند
و من گریان و نالانم
درون کلبه خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد
و من دریا یی پر اشکم که طوفانی به دل دارم
درون سینه پر جوش خویش اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
و من چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از من
و دیگر هیچ از من نمی ماند
و من تنهای تنهایم
[ سه شنبه 4 شهريور 1393 ] 23:36 ] [ هانیا ]
[ ]